نقدی بر مقاله دکتر سامی مکارم
نویسندۀ مقاله، بر آن است که شباهتهای میان حلاج و حضرت امام را با توجه به جایگاه هر یک از آن بزرگان و نیز تعبیراتی نظیر «اناالحق» بررسی کند و بدین منظور، با نگاهی به متون و نوشته های آن دو، برخی از شرایط رسیدن به عرفان حقیقی، نظیر ترک خودخواهی و عدم گرایش به عقل مادی گرا را که از نظر همۀ عرفا و صوفیان، شرطی اساسی محسوب می شود، ذکر کرده است.
مقایسۀ میان دو عارف، از طریق بررسی نتایج و مراحلی که هر یک از آنها بدان رسیده اند و نیز با توجه به شرایطی که برای سیر و سلوک قائل شده اند قابل تحقق است؛ اما در مقاله دکتر مکارم، چنین روشی را نمی بینیم، چرا که اگر بررسی متونِ عرفانی به جا مانده از یک عارف، برای مقایسۀ او با دیگری، در مورد حلاج ـ که تنها نوشته های عرفانی بر جای نهاده ـ کافی باشد، یقیناً برای فهم کامل عرفان حضرت امام کافی نخواهد بود، چرا که عرفان امام، نتیجۀ اندیشه و عمل ایشان در تمامی
مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 127 ابعاد زندگی انسانی است و عدم توجه به همۀ گفته ها و نوشته های ایشان، نتیجه ای ناقص و پراکنده خواهد داشت، همچنان که در برخی قسمتهای مقاله، با نقاط ضعفی مواجه می شویم، مانند:
1. دکتر مکارم در مقاله خود یادآور شده است که از شرایط سیر و سلوک عرفانی، «ترک گرایش به علومی است که بر عقل و برهان تکیه دارند» و به گفتۀ نگارنده، حضرت امام نیز به این موضوع تاکید داشته اند، چرا که حضرت امام عقیده داشتند که عشق می تواند راهگشای عرفان اصیل باشد، نه عقلِ قاصر و آمیخته با توهمات؛ چرا که عقل وسیلۀ علم آموزی است، نه ابزار حق جویی. علم، حجاب ضخیمی است که باید دریده شود.
این عبارات، ممکن است در خواننده یا شنونده این گمان را ایجاد کند که عقل گرایی و طلب علم، با سیر و سلوک عرفانی منافات دارد. برای روشن شدن موضوع، بهتر است به نوشته های امام در این خصوص نگاهی بیفکنیم:
... نادر اتفاق افتد که بدون بذر علوم حقه، به شرایط معهودۀ آن، شجرۀ طیبۀ معرفت در قلب روییده شود یا بارور گردد. پس انسان در اول امر باید از ریاضات علمیه با قیام به جمیع شرایط و متممات آن، دست نکشد که گفته اند: العلومُ بَذرُ المُشاهدات.
درست است که امام علم را حجابی ضخیم می دانند، اما کدام علم؟
علمی که با ایمان همراه نشود، حجاب اکبر است؛ اما اگر وارد این حجاب نشویم و آن را نشناسیم، نمی توانیم آن را از بین ببریم.
مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 128 بنابراین، علم آموزی مطلوب است، به شرط آنکه همراه ایمان باشد.
باید کسی که از روی برهان عقلی یا ضرورت ادیان، چیزی را علم پیدا کرد، به قلب خود نیز تسلیم آنها شود؛ و عمل قلبی را، که یک نحو تسلیم و خضوعی است و یک طور تقبل و زیر بار رفتن است، انجام دهد تا مومن گردد.
چرا که:
انسان اگر در کسب علوم مقصدش وصول به حق تعالی و تحقق به اسما و صفات و تخلق به اخلاق الله نباشد، هر یک از ادراکاتش درکاتی شود برای او، و حجابهای مظلمه ای گردد که قلبش را تاریک و چشم بصیرتش را کور کند.
بنابراین از نظر امام، مهمترین شرط آن است که نیّت سالک، کسب رضای خدا باشد؛ زیرا جستجو و طلب هر چیزی جز خدا ـ حتی اگر امر شرافتمندانه ای همچون نعمتهای الهی باشد ـ خود حجابی است که باید دریده شود.
2. یکی دیگر از وجوه تشابه میان حلاج و امام از نظر نویسنده، آن است که به عقیده آنها «مشاهده و یقین، حالتهایی هستند و این حالتها، موهبتهای خدادادی اند و انسان با عقل محدود خویشتن، نمی تواند به آن برسد» همچنین در توضیح گفتار امام آورده است: «شرط دریدن حجاب علم، توفیق یافتن از جانب خداوند سبحان است ...»
اما در واقع مطابق نظر حضرت امام، هر عمل یا درجه یا جایگاهی که
مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 129 انسان بدان می رسد، از سویی با توفیق الهی و از سوی دیگر، حاصل تلاش خود انسان است. حضرت امام در شرح حدیث «مَن سَلَکَ طَریقاً یَطلُبُ فیهِ عِلماً، سَلَکَ الله بِهِ طَریقاً اِلَی الجَنَّةِ» می فرمایند:
نکتۀ اینکه فرموده است: سَلَکَ الله بِهِ اِلَی الجَنَّةِ و سلوک علمی را به عبد نسبت داده و سلوک الی الجنة را به ذات مقدس حق نسبت داده است، برای آن است که در مقام کثرت جنبه کسب عبد را غلبه داده؛ و در مقام رجوع به وحدت، جنبه حق را غلبه داده؛ و الا با نظری توان گفت سلوک الی الجنة نیز منسوب به عبد است: و وَجَدُوا ما عَمِلوا حاضِراً. فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ خیراً یَرَهُ؛ وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ؛ و با نظری توان گفت سلوک الی العلم نیز به تایید و توفیق حق و منسوب به ذات مقدس است: قُل کُلٌّ مِن عِندِالله .
3. اگر نظر نویسنده در خصوص رسیدن حلاج به وحدت شهودی و عبارت «اناالحق» به عنوان دلیل آن را درست فرض کنیم، دیگر مجالی برای مقایسۀ میان حلاج و امام ـ که قائل به وحدت وجودی بودند ـ باقی نمی ماند، چرا که نویسنده، خود نیز عقیده دارد حضرت امام از مرحلۀ «اناالحق» عبور کرده بودند. نکتۀ بعدی، این تعارض را بهتر آشکار می کند.
4. نویسنده، در مقاله خود آورده است که از نظر امام خمینی(س) مرحله ای که در آن «اناالحق» گفته شود، «پایین تر از مرحلۀ وحدت کلیّه است و گویندۀ آن از مقام توحید حقیقی، فاصله دارد و هنوز در گیر ودار
مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 130 کثرت است و به مقام وحدت وجودی دست نیافته است».
اما چندی نمی گذرد که در پایان مقاله، باز هم این مطلب از سوی نویسنده نفی می شود و ایشان می نویسد:
«هنگامی که سالک در حق فنا شود، عالم وجود حق، مملکت وجود و مقر سلطه و مسند امارت او می شود؛ و از آنجا که خویشتن را فنا کرده و دوگانگی را از یاد برده است، حق دارد بگوید: اناالحق».
این نتیجه گیری هم، علاوه بر آنکه با دیگر بخشهای مقاله تناقض دارد، مفهوم حق گرایی از دیدگاه امام را نیز با تناقض همراه ساخته است.
5. مفهوم «حقانی شدن» که در پایان مقاله دکتر مکارم آورده شده است، معنای واضحی ندارد، چرا که اگر مقصود ایشان از حقانی شدن، رسیدن به حالت شهود و گفتن «انا الحق» باشد، این مرحله، نه تنها از نظر امام، با توحید حقیقی فاصله دارد، بلکه حضرت امام اعتقاد دارند که:
آن عبارات شطح و بی اساسی که برخی از اهل مکاشفه بیان کرده اند، نشانۀ نقصان مسیر سلوک و بقای خودبینی در آنان است ... اما سالکان حقیقی راه شریعت، با گذر از همۀ انواع خودبینی و خودپرستی و عدم توجه به اظهار قدرت و سلطنت فرعونی، در بالاترین مرتبۀ توحید و تقدس قرار دارند و هرگز ربوبیت را که شان رب مطلق است، برای خود نمی بینند.
مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 131
مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 132